بریدهای از کتاب ۱۹۸۴ اثر جورج اورول
1403/9/25
صفحۀ 117
وینستن با آمیزهای از حیرت به بیهودگی رنج و ترس در زندگی فکر کرد، خیانتِ جسم انسان که درست وقتی به کوششی استثنایی نیاز داریم، همیشه سرجایش میخکوب میشود. ... ناگهان به ذهنش خطور کرد که در لحظات سرنوشتساز هرگز با دشمنی خارجی نمیجنگیم، بلکه همیشه با جسم خودمان درگیر میشویم.
وینستن با آمیزهای از حیرت به بیهودگی رنج و ترس در زندگی فکر کرد، خیانتِ جسم انسان که درست وقتی به کوششی استثنایی نیاز داریم، همیشه سرجایش میخکوب میشود. ... ناگهان به ذهنش خطور کرد که در لحظات سرنوشتساز هرگز با دشمنی خارجی نمیجنگیم، بلکه همیشه با جسم خودمان درگیر میشویم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.