بریدهای از کتاب روز و شب یوسف اثر محمود دولت آبادی
1403/10/28
صفحۀ 58
مسافرهایی که توانستهبودند زودتر جابهجا بشوند سرهایشان را از دریچه بیرون آوردهبودند و با کس و کارهاشان تند و تند گفتگو میکردند. گفتگویی که تکراری و خالی بود. یک جور حرف که فقط حرف بود. حرف برای حرف. برای پر کردن همان لحظه. برای تاراندن سکوت. چون اگر به سکوت فرصت داده میشد که خپدش را جا کند، سفر را زهر میکرد. جدایی را تلخ میکرد.🙂
مسافرهایی که توانستهبودند زودتر جابهجا بشوند سرهایشان را از دریچه بیرون آوردهبودند و با کس و کارهاشان تند و تند گفتگو میکردند. گفتگویی که تکراری و خالی بود. یک جور حرف که فقط حرف بود. حرف برای حرف. برای پر کردن همان لحظه. برای تاراندن سکوت. چون اگر به سکوت فرصت داده میشد که خپدش را جا کند، سفر را زهر میکرد. جدایی را تلخ میکرد.🙂
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.