بریده‌ای از کتاب روایت آقا اثر سید علی حسینی خامنه‌ای

بریدۀ کتاب

صفحۀ 3

مرحوم آقاسیدحسین یک سال بعد از مشروطه یعنی در سال ۱۳۲۵ قمری فوت میکند. ایشان وصیت کرده بوده که در نجف دفن شود. آن زمان کسی را نداشته‌اند که پیکر ایشان را به نجف ببرد؛ لذا پیکر ایشان را در صندوقی به امانت زیر خاک میگذارند. پدرم میگفت: «من یک روز در تبریز میرفتم، دیدم چاووش در کوچه دارد صدا میزند.» آن وقتها معمول بود که قافله‌ وقتی میخواست راه بیفتد چاووشی در کوچه‌ها شروع میکرد صدا زدن که «هر که دارد هوس کرب و بلا، بسم الله»؛ البته در فارسی این است و نمیدانم به ترکی چه میخواندند. آقا میگفت: شنیدم چاووش دارد صدا میزند: کربلا! ناگهان دلم منقلب شد، آمدم به مادرم گفتم که من میخواهم بروم کربلا؛ مادرم گفت: چطور؟ نمیشود! _پدرم آن وقت خیلی جوان و نوزده ساله بوده است_ گفتم: من میخواهم بروم. گفت: باشد، حالا که میخواهی بروی، جنازه‌ی پدرت را هم بردار و ببر. آن وقت من را سپرد به سیدی به نام میرموسی که او هم داشت به کربلا میرفت. با او به عتبات رفتیم و پیکر پدرم را در وادی‌السلام دفن کردیم.» این اولین سفر پدرم به عتبات و بنا بر دفتری که حرفهای آقا را در آن نوشته‌ام در ۲۱ شوال سال ۱۳۳۱ قمری بوده است...

مرحوم آقاسیدحسین یک سال بعد از مشروطه یعنی در سال ۱۳۲۵ قمری فوت میکند. ایشان وصیت کرده بوده که در نجف دفن شود. آن زمان کسی را نداشته‌اند که پیکر ایشان را به نجف ببرد؛ لذا پیکر ایشان را در صندوقی به امانت زیر خاک میگذارند. پدرم میگفت: «من یک روز در تبریز میرفتم، دیدم چاووش در کوچه دارد صدا میزند.» آن وقتها معمول بود که قافله‌ وقتی میخواست راه بیفتد چاووشی در کوچه‌ها شروع میکرد صدا زدن که «هر که دارد هوس کرب و بلا، بسم الله»؛ البته در فارسی این است و نمیدانم به ترکی چه میخواندند. آقا میگفت: شنیدم چاووش دارد صدا میزند: کربلا! ناگهان دلم منقلب شد، آمدم به مادرم گفتم که من میخواهم بروم کربلا؛ مادرم گفت: چطور؟ نمیشود! _پدرم آن وقت خیلی جوان و نوزده ساله بوده است_ گفتم: من میخواهم بروم. گفت: باشد، حالا که میخواهی بروی، جنازه‌ی پدرت را هم بردار و ببر. آن وقت من را سپرد به سیدی به نام میرموسی که او هم داشت به کربلا میرفت. با او به عتبات رفتیم و پیکر پدرم را در وادی‌السلام دفن کردیم.» این اولین سفر پدرم به عتبات و بنا بر دفتری که حرفهای آقا را در آن نوشته‌ام در ۲۱ شوال سال ۱۳۳۱ قمری بوده است...

5

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.