بریده‌ای از کتاب استونر اثر جان ویلیامز

fateme

fateme

1404/1/5

بریدۀ کتاب

صفحۀ 38

«استونر دانشگاه رو یه مخزن بزرگ می‌بینه. چیزی شبیه کتابخونه، جایی که آدم‌ها با اختیار خودشون میان و چیزی رو انتخاب می‌کنن که کاملشون کنه. جایی که همه کنار هم مثل زنبورهای کوچیک، توی یه کندو می‌لولن. حقیقت، خیر، زیبایی اون گوشه‌‌ان توی راهروی بعدی، کتاب بعدی همونی که هنوز نخوندیش. یا شاید توی قفسه‌ی بعدی که هنوز بهش نرسیدی ولی بالاخره یه روز پیداش می‌کنی.»

«استونر دانشگاه رو یه مخزن بزرگ می‌بینه. چیزی شبیه کتابخونه، جایی که آدم‌ها با اختیار خودشون میان و چیزی رو انتخاب می‌کنن که کاملشون کنه. جایی که همه کنار هم مثل زنبورهای کوچیک، توی یه کندو می‌لولن. حقیقت، خیر، زیبایی اون گوشه‌‌ان توی راهروی بعدی، کتاب بعدی همونی که هنوز نخوندیش. یا شاید توی قفسه‌ی بعدی که هنوز بهش نرسیدی ولی بالاخره یه روز پیداش می‌کنی.»

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.