بریدهای از کتاب تابستان مرگ و معجزه اثر ویلیام کنت کروگر
1402/7/5
صفحۀ 186
_لحظه هایی چنین تیره و تار دارم، روت، چنان تیره و تار که حتی نمی توانی تصور کنی. +پس با من تماس بگیر، امیل. وقتی تاریکی می اید، به من زنگ بزن. من همیشه کنارت خواهم بود. قسم میخورم.
_لحظه هایی چنین تیره و تار دارم، روت، چنان تیره و تار که حتی نمی توانی تصور کنی. +پس با من تماس بگیر، امیل. وقتی تاریکی می اید، به من زنگ بزن. من همیشه کنارت خواهم بود. قسم میخورم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.