بریده‌ای از کتاب پاییز آمد؛ خاطرات فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی اثر گلستان جعفریان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 57

تعجب نمی‌کردم این‌قدر صریح به من می‌گوید: «فکر نکن در کنار من زندگی راحتی داری، زندگی بی‌دغدغه‌ای داری.» این تفکر را می‌شناختم. صراحت، صداقت و افتخار به راه و عقیده‌ای که به آن ایمان داشتند و "جانشان خون‌بهایش بود".

تعجب نمی‌کردم این‌قدر صریح به من می‌گوید: «فکر نکن در کنار من زندگی راحتی داری، زندگی بی‌دغدغه‌ای داری.» این تفکر را می‌شناختم. صراحت، صداقت و افتخار به راه و عقیده‌ای که به آن ایمان داشتند و "جانشان خون‌بهایش بود".

24

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.