بریده‌ای از کتاب استخوان خوک و دست های جذامی اثر مصطفی مستور

بریدۀ کتاب

صفحۀ 13

گاهی گوشه ای از چمن دانشگاه می نشینم و فقط به تو فکر می‌کنم. مفهوم این کار این است که حتی با وجود فاصله‌ی چند هزار کیلومتری که بین ما هست، با وجود زندگی در کشور متمدن و پیشرفته‌ای مثل هلند، باز هم ریسمان عشق _ ریسمان عشق! چه تعبیر شاعرانه‌ای _ را با تمام وجود دور گردنم احساس می‌کنم.

گاهی گوشه ای از چمن دانشگاه می نشینم و فقط به تو فکر می‌کنم. مفهوم این کار این است که حتی با وجود فاصله‌ی چند هزار کیلومتری که بین ما هست، با وجود زندگی در کشور متمدن و پیشرفته‌ای مثل هلند، باز هم ریسمان عشق _ ریسمان عشق! چه تعبیر شاعرانه‌ای _ را با تمام وجود دور گردنم احساس می‌کنم.

24

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.