بریده‌ای از کتاب فصلی در دوزخ اثر آرتور رمبو

ایلو

ایلو

1404/4/21

بریدۀ کتاب

صفحۀ 61

"آن‌گاه من بلافاصله می‌توانستم حس کنم او رفته و من دستخوش چه سرگیجه‌ای می‌شوم، به ژرفای تاریکی وحشتناکی سقوط می‌کنم که مرگ است. مجبورش می‌کردم قول دهد ترکم نمی‌کند. بیست باری آن را داد، قولی که عاشق می‌دهد. اما این هم مثل آن "درکت می‌کنم"ی که من به او می‌گفتم بیهوده بود."

"آن‌گاه من بلافاصله می‌توانستم حس کنم او رفته و من دستخوش چه سرگیجه‌ای می‌شوم، به ژرفای تاریکی وحشتناکی سقوط می‌کنم که مرگ است. مجبورش می‌کردم قول دهد ترکم نمی‌کند. بیست باری آن را داد، قولی که عاشق می‌دهد. اما این هم مثل آن "درکت می‌کنم"ی که من به او می‌گفتم بیهوده بود."

15

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.