بریده‌ای از کتاب دختر خوب، خون بد اثر هالی جکسون

معصومه.

معصومه.

1404/4/25

بریدۀ کتاب

صفحۀ 343

«میدونی، بابات دوستت داره. می دونم بعضی وقت ها احساساتش رو درست بروز نمی ده، ولی اون لحظه ای که فکر می کرد تا ابد از دستت داده من کنارش بودم.اون دوستت داره جیمی. خیلی زیاد.» پیپ

«میدونی، بابات دوستت داره. می دونم بعضی وقت ها احساساتش رو درست بروز نمی ده، ولی اون لحظه ای که فکر می کرد تا ابد از دستت داده من کنارش بودم.اون دوستت داره جیمی. خیلی زیاد.» پیپ

5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.