بریدهای از کتاب دریاربایی اثر بهروز احمدی آورزمان
1404/2/24
صفحۀ 32
هر کس با افسانه چشمی در خواب هر پیچک بر حسرت سروی بیتاب از یک نسل اند گرد باد و گرداب آن شیفته خاک و این تشنه آب عاشق شده و همیشه بی سامان است در آغوش دریا هم حیران است با اینکه رسیده باز هم میگردد گرداب تمام عمر سرگردان است
هر کس با افسانه چشمی در خواب هر پیچک بر حسرت سروی بیتاب از یک نسل اند گرد باد و گرداب آن شیفته خاک و این تشنه آب عاشق شده و همیشه بی سامان است در آغوش دریا هم حیران است با اینکه رسیده باز هم میگردد گرداب تمام عمر سرگردان است
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.