بریدهای از کتاب شهید نوید: روایتی از زندگی شهید مدافع حرم نوید صفری اثر مرضیه اعتمادی
1403/5/12
صفحۀ 17
توی دلم می گویم : نمی شد نری ، بمونی همین جا خدمت کنی،مگه کشور به جوونایی مثل تو کم احتیاج داشت، پسرم؟ هنوز حرفم تمام نشده صدای نوید میپیچد تو ی سرم که می گوید : « فقط خون گرم شهیده که این انقلاب رو به صاحب الزمان میرسونه بابا، فقط خون شهید.»
توی دلم می گویم : نمی شد نری ، بمونی همین جا خدمت کنی،مگه کشور به جوونایی مثل تو کم احتیاج داشت، پسرم؟ هنوز حرفم تمام نشده صدای نوید میپیچد تو ی سرم که می گوید : « فقط خون گرم شهیده که این انقلاب رو به صاحب الزمان میرسونه بابا، فقط خون شهید.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.