بریدهای از کتاب تونل اثر ارنستو ساباتو
1404/2/12
صفحۀ 51
. در سیاره ای که میلیونها سال است با شتاب به سوی فراموشی می رود، ما در میان غم زاده شده ایم؛ بزرگ میشویم، تلاش و تقلا می کنیم، بیمار میشویم رنج میبریم سبب رنج دیگران میشویم گریه و مویه میکنیم میمیریم دیگران هم می میرند و موجودات دیگری به دنیا می آیند تا این کمدی بی معنی را از سر گیرند. واقعاً این طور بود؟ همان طور که نشسته بودم درباره مسأله بی مفهوم بودن همه چیز تعمق میکردم آیا زندگی ما چیزی جز یک سلسله روزه های بی معنی در بیابانی از ستارگان بی اعتنا نبود؟
. در سیاره ای که میلیونها سال است با شتاب به سوی فراموشی می رود، ما در میان غم زاده شده ایم؛ بزرگ میشویم، تلاش و تقلا می کنیم، بیمار میشویم رنج میبریم سبب رنج دیگران میشویم گریه و مویه میکنیم میمیریم دیگران هم می میرند و موجودات دیگری به دنیا می آیند تا این کمدی بی معنی را از سر گیرند. واقعاً این طور بود؟ همان طور که نشسته بودم درباره مسأله بی مفهوم بودن همه چیز تعمق میکردم آیا زندگی ما چیزی جز یک سلسله روزه های بی معنی در بیابانی از ستارگان بی اعتنا نبود؟
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.