بریدهای از کتاب آفتاب در حجاب اثر سیدمهدی شجاعی
1404/4/11
صفحۀ 35
«مردم! ببینید چه کسی پیش روی شما ایستاده است، سپس به وجدانهایتان مراجعه کنید و ببینید که آیا کشتن من و شکستن حرَم من رواست؟ آیا من فرزندزاده پیامبر شما نیستم؟ آیا انکار میکنید که پیامبر جد من است؟ فاطمه مادر من است؟ علی پدر من است و...؟ بغض راه گلویت را سد میکند، اشک در چشمهایت حلقه میزند و قلبت گُر میگیرد. میخواهی از همان شکاف خیمه فریاد بزنی برادر! همین افتخارات ما جرائم ماست. اگر تو فرزند علی نبودی، اگر جدّ تو پیامبر نبود که سران این قوم با تو دشمنی نمیکردند و چنین لشکری به جنگ با تو نمیفرستادند! عدوات اینها به احد برمیگردد، به بدر، به حنین، کینه اینها کینه خندقی است. بغض اینها بغض خیبری است».
«مردم! ببینید چه کسی پیش روی شما ایستاده است، سپس به وجدانهایتان مراجعه کنید و ببینید که آیا کشتن من و شکستن حرَم من رواست؟ آیا من فرزندزاده پیامبر شما نیستم؟ آیا انکار میکنید که پیامبر جد من است؟ فاطمه مادر من است؟ علی پدر من است و...؟ بغض راه گلویت را سد میکند، اشک در چشمهایت حلقه میزند و قلبت گُر میگیرد. میخواهی از همان شکاف خیمه فریاد بزنی برادر! همین افتخارات ما جرائم ماست. اگر تو فرزند علی نبودی، اگر جدّ تو پیامبر نبود که سران این قوم با تو دشمنی نمیکردند و چنین لشکری به جنگ با تو نمیفرستادند! عدوات اینها به احد برمیگردد، به بدر، به حنین، کینه اینها کینه خندقی است. بغض اینها بغض خیبری است».
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.