بریده‌ای از کتاب پادشاه غرور اثر آنا هوانگ

Jungmin

Jungmin

1404/4/27

بریدۀ کتاب

صفحۀ 201

_ چی رو می دونم؟ _ اینکه بعد از این برگشتی وجود نداره... اعترافش مثل نسیمی گرم روی پوستم را لمس کرد. _... نباید می گذاشتی داشته باشمت ایزابلا. چون حالا که دارمت نمی تونم رهات کنم.

_ چی رو می دونم؟ _ اینکه بعد از این برگشتی وجود نداره... اعترافش مثل نسیمی گرم روی پوستم را لمس کرد. _... نباید می گذاشتی داشته باشمت ایزابلا. چون حالا که دارمت نمی تونم رهات کنم.

14

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.