بریده‌ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 28

سرکارگرها همه آلمانی بودند. فحش‌های آبدار آلمانی می‌دادند و ما که نمی‌فهمیدیم و یا به خودمان تلقین می‌کردیم که ابدا نمی‌فهمیم، دوستانه و مهربان لبخند می‌زدیم. چه می‌شود کرد؟ یک کارگر ساده‌ی چاپخانه چطور می‌تواند ادعا و اثبات کند که یک آدم متخصص غربی فحش‌های خیلی بد و آبدار می‌دهد؟ تازه گیریم که ثابت هم بکند، فعلا که چیزی از آقایی غربی کم نمی‌شود. آدم‌ها را مثل سگ و مورچه می‌کُشند و له می‌کنند، هیچ کس نمی‌تواند حرفی بزند؛ حالا همین مانده که بیاییم و با دلیل و برهان ثابت کنیم فحش آبدار هم بلدند بدهند و می‌دهند.

سرکارگرها همه آلمانی بودند. فحش‌های آبدار آلمانی می‌دادند و ما که نمی‌فهمیدیم و یا به خودمان تلقین می‌کردیم که ابدا نمی‌فهمیم، دوستانه و مهربان لبخند می‌زدیم. چه می‌شود کرد؟ یک کارگر ساده‌ی چاپخانه چطور می‌تواند ادعا و اثبات کند که یک آدم متخصص غربی فحش‌های خیلی بد و آبدار می‌دهد؟ تازه گیریم که ثابت هم بکند، فعلا که چیزی از آقایی غربی کم نمی‌شود. آدم‌ها را مثل سگ و مورچه می‌کُشند و له می‌کنند، هیچ کس نمی‌تواند حرفی بزند؛ حالا همین مانده که بیاییم و با دلیل و برهان ثابت کنیم فحش آبدار هم بلدند بدهند و می‌دهند.

9

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.