بریدۀ کتاب

طاووس مستور
بریدۀ کتاب

صفحۀ 19

‏صدای خلیفه،چند رگه بود. یک رگه اش وصل می شد به[لا حکم الا الله] رگه دیگرش اتصال داشت به[ان الرجل لیجهر]. آن وسط ها وقتی صدا روی تارهای صوتی اش گیر می کرد،زمزمه ای از دور دست ترین نقطه دنیا می پیچید در گوشم: [هَل مِن ناصر یَنصُرُنی].

‏صدای خلیفه،چند رگه بود. یک رگه اش وصل می شد به[لا حکم الا الله] رگه دیگرش اتصال داشت به[ان الرجل لیجهر]. آن وسط ها وقتی صدا روی تارهای صوتی اش گیر می کرد،زمزمه ای از دور دست ترین نقطه دنیا می پیچید در گوشم: [هَل مِن ناصر یَنصُرُنی].

4

6

(0/1000)

نظرات

درد....
فقط همین یک کلمه

1