بریدۀ کتاب

Jupiter

1403/6/23

انگار 12 و 3/4 ساله بودن بس نبود که حالا مادرم هم می خواهد نامزد ریاست جمهوری شود
بریدۀ کتاب

صفحۀ 177

بعد از یک مصاحبه‌ی رادیویی که توی آن سکندری می‌خورم، می‌افتم روی گچم، و توی میکروفن روشن جیغ می‌کشم، آقای آدامز می‌فهمد که رسانه‌های کتبی احتمالا بهترین وسیله برای من است که به کارزار انتخاباتی مامان کمک کنم.

بعد از یک مصاحبه‌ی رادیویی که توی آن سکندری می‌خورم، می‌افتم روی گچم، و توی میکروفن روشن جیغ می‌کشم، آقای آدامز می‌فهمد که رسانه‌های کتبی احتمالا بهترین وسیله برای من است که به کارزار انتخاباتی مامان کمک کنم.

9

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.