بریدهای از کتاب پَت،دختری از بیشه ی نقره ای اثر لوسی مود مونتگمری
1404/4/30
صفحۀ 25
دیدنِ اولین ستاره همیشه او را لبریز از هیجان میکرد. چقدر عالی میشد اگر میتوانست به بالای آن صنوبر تاریک و لرزان پرواز کند، در میان ستارهی شامگاهی و تاریکی.
دیدنِ اولین ستاره همیشه او را لبریز از هیجان میکرد. چقدر عالی میشد اگر میتوانست به بالای آن صنوبر تاریک و لرزان پرواز کند، در میان ستارهی شامگاهی و تاریکی.
(0/1000)
نظرات
1404/4/30
وقتی پت رو میخوندم یاد بچگی خودم برام زنده میشد. بچگی خیلی خیلی شبیه پت بودم و وقتی یهویی با خوندنش روحیات و خاطرات بچگیم برام یادآوری شد خیلی حس عجیبی داشت
3
1
1404/4/30
برای من پت از همه مشهود تر بود. امیلی در برابر بچگی من شر و شور تر بود و آنه پر حرف تر اما پت همون بچگی های خودم بود. به طور جالب و عجیبی @Hananeh.
1
آگاتاهد.
1404/4/30
0