بریده‌ای از کتاب کشفم کن اثر طاهره مافی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 252

می‌گوید:«خوشم می‌آد اسمم رو می‌گی. نمی‌دونم چرا.» گوشزد می‌کنم:« وارنر اسمت نیست. آرون اسمته.» لبخندش گشاده‌تر می‌شود، خیلی گشاده‌تر. «وای خدا، چقدر خوشم می‌آد.» «از اسمت؟» «فقط وقتی تو می‌گی.»

می‌گوید:«خوشم می‌آد اسمم رو می‌گی. نمی‌دونم چرا.» گوشزد می‌کنم:« وارنر اسمت نیست. آرون اسمته.» لبخندش گشاده‌تر می‌شود، خیلی گشاده‌تر. «وای خدا، چقدر خوشم می‌آد.» «از اسمت؟» «فقط وقتی تو می‌گی.»

13

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.