بریده‌ای از کتاب عشق روی پیاده رو: مجموعه داستان کوتاه اثر مصطفی مستور

A.Z

A.Z

1404/1/19

بریدۀ کتاب

صفحۀ 114

ما می خواستیم با ریاضیات و فیزیک همه ی مسایل را حل کنیم اما سوال های زیادی بی پاسخ مانده بود. پاسخ هر سوال با خودش هزار سوال دیگر پیش می آورد. ما بین سوال های زیادی گیج شده بودیم. چیزهای زیادی بود که حل آن ها از عهده ی ما بر نمی آمد. سوال ها و جهل، روح ما را می خورد.

ما می خواستیم با ریاضیات و فیزیک همه ی مسایل را حل کنیم اما سوال های زیادی بی پاسخ مانده بود. پاسخ هر سوال با خودش هزار سوال دیگر پیش می آورد. ما بین سوال های زیادی گیج شده بودیم. چیزهای زیادی بود که حل آن ها از عهده ی ما بر نمی آمد. سوال ها و جهل، روح ما را می خورد.

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.