بریده‌ای از کتاب در کتابخانه پیدایش می کنی اثر میچیکو آئویاما

maryam torabi

maryam torabi

1403/8/26

بریدۀ کتاب

صفحۀ 148

«یعنی همچین چیزی واقعاً اتفاق می‌افته؟ برای واقعی بودن زیادی خوبه. باورم نمی‌شه که همچین فرصتی افتاده توی بغلم.» شوجی نگاهم کرد و با حالتی جدی گفت: «اشتباه می‌کنی. همین‌جوری نصیبت نشده؛ اتفاق افتاده، چون تو برای خودت کاری کردی. دست‌به‌کار شدی و همین باعث شد که اوضاع دوروبرت تغییر کنه.» بهش خیره شدم. لبخندی اطمینان‌بخش زد و گفت: «خودت باعث شدی که همچین فرصتی برات پیش بیاد.»

«یعنی همچین چیزی واقعاً اتفاق می‌افته؟ برای واقعی بودن زیادی خوبه. باورم نمی‌شه که همچین فرصتی افتاده توی بغلم.» شوجی نگاهم کرد و با حالتی جدی گفت: «اشتباه می‌کنی. همین‌جوری نصیبت نشده؛ اتفاق افتاده، چون تو برای خودت کاری کردی. دست‌به‌کار شدی و همین باعث شد که اوضاع دوروبرت تغییر کنه.» بهش خیره شدم. لبخندی اطمینان‌بخش زد و گفت: «خودت باعث شدی که همچین فرصتی برات پیش بیاد.»

8

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.