بریده‌ای از کتاب بینوایان اثر ویکتور هوگو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 949

شگفتا! فلسفه‌ای که آن بیکرانه ناشناخته را نمی‌بیند و منکر وجود خداوند است، با تکبر و خودخواهی ترکیب شده است و معتقدان به خداوند را به چشم حقارت می‌نگرد. پنداری موش کوری است که فریادزنان می‌گوید : این آدمیزادگان با این آفتاب‌شان چه موجودات بدبخت و قابل‌ترحمی هستند!

شگفتا! فلسفه‌ای که آن بیکرانه ناشناخته را نمی‌بیند و منکر وجود خداوند است، با تکبر و خودخواهی ترکیب شده است و معتقدان به خداوند را به چشم حقارت می‌نگرد. پنداری موش کوری است که فریادزنان می‌گوید : این آدمیزادگان با این آفتاب‌شان چه موجودات بدبخت و قابل‌ترحمی هستند!

15

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.