بریده‌ای از کتاب جزء از کل اثر استیو تولتز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 149

نمی‌توانستم راهی پیدا کنم که موجود ویژه‌ای در جهان باشم؛ ولی می‌توانستم راهی متعالی برای پنهان شدن پیدا کنم و برای همین نقاب‌های مختلف را امتحان کردم. خجالتی، دوست‌داشتنی، متفکر، خوش‌بین، شاداب، شکننده. این‌ها نقاب‌های ساده‌ای بودند که تنها بر یک ویژگی دلالت داشتند. باقی اوقات نقاب‌های پیچیده‌تری به صورت می‌زدم؛ محزون و شاداب، آسیب‌پذیر ولی شاد، مغرور اما افسرده. اینها را به این خاطر که توان زیادی ازم می‌بردند در نهایت رها کردم. از من بشنو! نقاب‌های پیچیده زنده زنده تو را می‌خورند!

نمی‌توانستم راهی پیدا کنم که موجود ویژه‌ای در جهان باشم؛ ولی می‌توانستم راهی متعالی برای پنهان شدن پیدا کنم و برای همین نقاب‌های مختلف را امتحان کردم. خجالتی، دوست‌داشتنی، متفکر، خوش‌بین، شاداب، شکننده. این‌ها نقاب‌های ساده‌ای بودند که تنها بر یک ویژگی دلالت داشتند. باقی اوقات نقاب‌های پیچیده‌تری به صورت می‌زدم؛ محزون و شاداب، آسیب‌پذیر ولی شاد، مغرور اما افسرده. اینها را به این خاطر که توان زیادی ازم می‌بردند در نهایت رها کردم. از من بشنو! نقاب‌های پیچیده زنده زنده تو را می‌خورند!

3

0

(0/1000)

نظرات

شماره صفحه رو تخمینی و حدودی انتخاب کردم چون دارم فایل صوتی گوش میدم🙏🏻

0