بریده‌ای از کتاب سال گمشده ی خوآن سالواتی یرا اثر پدرو مایرال

بریدۀ کتاب

صفحۀ 30

می‌خواست اثرش توأمان به سیالیت رود باشد و رؤیا، طوری که هر چیزی به چیزی دیگر تبدیل شود، آن هم به نحوی کاملاً طبیعی، بدون اینکه بی‌معنا به نظر برسد، طوری که کاملاً ناگزیر جلوه کند؛ انگار در حال افشای دگردیسیِ بی‌امانی بود که در هر وجود، شیء یا موقعیتی پنهان است.

می‌خواست اثرش توأمان به سیالیت رود باشد و رؤیا، طوری که هر چیزی به چیزی دیگر تبدیل شود، آن هم به نحوی کاملاً طبیعی، بدون اینکه بی‌معنا به نظر برسد، طوری که کاملاً ناگزیر جلوه کند؛ انگار در حال افشای دگردیسیِ بی‌امانی بود که در هر وجود، شیء یا موقعیتی پنهان است.

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.