بریده‌ای از کتاب مجموعه اشعار نصرت رحمانی اثر نصرت رحمانی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 27

فسانه بود سعادت، چو قصه‌ی سیمرغ به هر دیار که رفتم از او نشانه نبود. به پشت هر در بسته، سخن ز من می‌رفت ولی چو در بگشودم، کسی به خانه نبود!

فسانه بود سعادت، چو قصه‌ی سیمرغ به هر دیار که رفتم از او نشانه نبود. به پشت هر در بسته، سخن ز من می‌رفت ولی چو در بگشودم، کسی به خانه نبود!

21

(0/1000)

نظرات

قشنگ بود 🍀

2

و همینطور دلنشین
واجب شد این کتاب رو بخونم 

1