بریده‌ای از کتاب تایپی اثر هرمن ملویل

علیرضا

علیرضا

2 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 273

پیش تر اشاره کردم که رؤسا تسلطی میانه بر مردمان قبیله داشتند و تا آنجا که چشم های من یاری میکرد، باید بگویم از اصل یا قانون همگانی مشترکی برای ارتباط میان مردم خبری نبود تنها قانون موجود در جزیره همان ممنوعیت راز آلود بود. در دوره اقامتم میان مردمان تایپی هرگز شاهد محاکمه کسی برای ارتکاب جرمی علیه دیگران نبودم هیچ اثری از دادگاه و عدل گاه نبود. پاسبانی هم برای مقابله با اراذل و آشوبگران وجود نداشت خلاصه آن که مردمان این دره هیچ ماده و شرط قانونی برای بالا بردن کیفیت زندگی یا محافظت از جامعه نداشتند؛ همان چیزی که هدف روشنفکرانه قانونگذاری در جوامع متمدن قلمداد میشود با این حال همه چیز در دره در هماهنگی و آرامش پیش می رفت. امری که باید اذعان کنم بسیار متفاوت از روابط پرهیز کارانه و فرهیخته انسانهای جوامع متمدن مسیحی بود. این معما را چگونه می توان تفسیر کرد؟ مردمان این جزیره ملحد! بربر! و آری، آدم خوار بودند! پس چگونه بی هیچ قانون مقرری به چنین حد اعلایی از نظام اجتماعی دست یافته بودند که اوج و غایت سعادت در چنین نظامی بود؟

پیش تر اشاره کردم که رؤسا تسلطی میانه بر مردمان قبیله داشتند و تا آنجا که چشم های من یاری میکرد، باید بگویم از اصل یا قانون همگانی مشترکی برای ارتباط میان مردم خبری نبود تنها قانون موجود در جزیره همان ممنوعیت راز آلود بود. در دوره اقامتم میان مردمان تایپی هرگز شاهد محاکمه کسی برای ارتکاب جرمی علیه دیگران نبودم هیچ اثری از دادگاه و عدل گاه نبود. پاسبانی هم برای مقابله با اراذل و آشوبگران وجود نداشت خلاصه آن که مردمان این دره هیچ ماده و شرط قانونی برای بالا بردن کیفیت زندگی یا محافظت از جامعه نداشتند؛ همان چیزی که هدف روشنفکرانه قانونگذاری در جوامع متمدن قلمداد میشود با این حال همه چیز در دره در هماهنگی و آرامش پیش می رفت. امری که باید اذعان کنم بسیار متفاوت از روابط پرهیز کارانه و فرهیخته انسانهای جوامع متمدن مسیحی بود. این معما را چگونه می توان تفسیر کرد؟ مردمان این جزیره ملحد! بربر! و آری، آدم خوار بودند! پس چگونه بی هیچ قانون مقرری به چنین حد اعلایی از نظام اجتماعی دست یافته بودند که اوج و غایت سعادت در چنین نظامی بود؟

8

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.