بریده‌ای از کتاب باغ آلبالو اثر آنتون چخوف

بریدۀ کتاب

صفحۀ 54

لوپاخین: پدرم دهاتی بود. مرد ابلهی بود. هیچ چیز حالیش نمی شد. فقط کتکم می زد. وقتی از مستی حالش بهم می خورد با چوب به جانم می افتاد. اساسا خودم هم مثل او ابله و کله پوک هستم. به خودم چیزی یاد ندادم. دست خطم وحشتناک است. طوری چیز می نویسم که خجالت می کشم مردم خطم را ببینند. درست مثل خوک هستم مادام رانوسکی: دوست عزیز من باید زن بگیری.

لوپاخین: پدرم دهاتی بود. مرد ابلهی بود. هیچ چیز حالیش نمی شد. فقط کتکم می زد. وقتی از مستی حالش بهم می خورد با چوب به جانم می افتاد. اساسا خودم هم مثل او ابله و کله پوک هستم. به خودم چیزی یاد ندادم. دست خطم وحشتناک است. طوری چیز می نویسم که خجالت می کشم مردم خطم را ببینند. درست مثل خوک هستم مادام رانوسکی: دوست عزیز من باید زن بگیری.

8

2

(0/1000)

نظرات

paku

paku

1404/4/6

😂

0