بریده‌ای از کتاب پس از بیست سال اثر سلمان کدیور

بریدۀ کتاب

صفحۀ 10

و حال حسین را میدید که به محل اشارت های پدرش رسیده و در آن فرود آمده است؛ پای همان تپه در همان دشت. آن روز با علی به جنگ با بنی امیه می رفتند و امروز نیز جنگ همان جنگ و سپاه همان دو سپاه است. چه روز سر رسید آن روز موعود، و روزگار چه تلخ او و دیگر کسانی را که آن روز با علی بودند دوباره در این صحرا به هم رسانده است. این بار اما نه یار هم، که خصم یکدیگر بودند.

و حال حسین را میدید که به محل اشارت های پدرش رسیده و در آن فرود آمده است؛ پای همان تپه در همان دشت. آن روز با علی به جنگ با بنی امیه می رفتند و امروز نیز جنگ همان جنگ و سپاه همان دو سپاه است. چه روز سر رسید آن روز موعود، و روزگار چه تلخ او و دیگر کسانی را که آن روز با علی بودند دوباره در این صحرا به هم رسانده است. این بار اما نه یار هم، که خصم یکدیگر بودند.

6

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.