بریدهای از کتاب هر روز اثر دیوید لویتان
4 روز پیش
صفحۀ 25
در لحظهی عاشق شدن حسی هست که انگار پیشینهی صدهاساله دارد و چند نسل از همین حس، پشت هم قرار گرفته تا این لحظهی خاص و این تقاطع فوق العاده شکل بگیرد. شاید احمقانه به نظر برسد؛ اما در قلبتان و در مغز استخوانهایتان حس میکنید که از همان اول قرار بوده است همه چیز به همین نقطه از زمان ختم شود و همهی پیکان های نامرئی به آن اشاره میکرده اند و حتی خود جهان و عالم هم همین لحظه را از مدتها پیش تدارک دیده است و شما تازه دارید متوجه آن میشوید و حالا دارید به نقطهای میرسید که همیشه قرار بوده است برسید.
در لحظهی عاشق شدن حسی هست که انگار پیشینهی صدهاساله دارد و چند نسل از همین حس، پشت هم قرار گرفته تا این لحظهی خاص و این تقاطع فوق العاده شکل بگیرد. شاید احمقانه به نظر برسد؛ اما در قلبتان و در مغز استخوانهایتان حس میکنید که از همان اول قرار بوده است همه چیز به همین نقطه از زمان ختم شود و همهی پیکان های نامرئی به آن اشاره میکرده اند و حتی خود جهان و عالم هم همین لحظه را از مدتها پیش تدارک دیده است و شما تازه دارید متوجه آن میشوید و حالا دارید به نقطهای میرسید که همیشه قرار بوده است برسید.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.