بریدهای از کتاب آخر شاهنامه اثر مهدی اخوان ثالث
دیروز
صفحۀ 48
ما چون دو دریچه رو به روی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم هرروز سلام و پرسش و خنده هرروز قرار از روز آینده.. عمر آینهی بهشت، اما... آه بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه اکنون دل من شکسته و خستهست، زیرا یکی از دریچه ها بستهست نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد
ما چون دو دریچه رو به روی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم هرروز سلام و پرسش و خنده هرروز قرار از روز آینده.. عمر آینهی بهشت، اما... آه بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه اکنون دل من شکسته و خستهست، زیرا یکی از دریچه ها بستهست نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.