بریده‌ای از کتاب روز حلزون اثر زهرا عبدی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

دکتر سرابی می‌پرسد، چه‌طور زنی با این کندوکاو عمیق درونی، می‌تواند در دنیای بیرون تا این حد موفق باشد؟ دکتر سرابی زن نیست و نمی‌داند با یک دست بچه بغل کردن و با دست دیگر اتو کشیدن و با یک چشم گریه کردن و با چشم دیگر فیلم دیدن و یک گوش پای تلفن و گوش دیگر به تلوزیون یعنی چه. نمی‌داند زنی که صدای گریه‌ی زنی را توی خودش می‌شنود و همان موقع بلند بلند می‌خندد و دیس برنج را به تو تعارف می‌کند و یک‌ریز حرف می‌زند، از مریخ نیامده. همین زنی است که الان از جلوت رد شده. دکتر سرابی زن نیست. درباره‌ی زن‌ها خوب مقاله می‌نویسد، اما نمی‌داند زن چه ملغمه‌ای است.

دکتر سرابی می‌پرسد، چه‌طور زنی با این کندوکاو عمیق درونی، می‌تواند در دنیای بیرون تا این حد موفق باشد؟ دکتر سرابی زن نیست و نمی‌داند با یک دست بچه بغل کردن و با دست دیگر اتو کشیدن و با یک چشم گریه کردن و با چشم دیگر فیلم دیدن و یک گوش پای تلفن و گوش دیگر به تلوزیون یعنی چه. نمی‌داند زنی که صدای گریه‌ی زنی را توی خودش می‌شنود و همان موقع بلند بلند می‌خندد و دیس برنج را به تو تعارف می‌کند و یک‌ریز حرف می‌زند، از مریخ نیامده. همین زنی است که الان از جلوت رد شده. دکتر سرابی زن نیست. درباره‌ی زن‌ها خوب مقاله می‌نویسد، اما نمی‌داند زن چه ملغمه‌ای است.

1

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.