بریده‌ای از کتاب جزء از کل اثر استیو تولتز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 500

نمی‌توانم هدف این سفر ناگزیر و غیر استعماری به عمق خاطرات را بیان کنم ولی می‌توانم به شما بگویم در هر مکان می‌توانستم خود گذشته‌مان را به روشنی روز ببینم، انگار داشتیم گام‌های گذشته‌مان را دنبال می‌کردیم و بر هر رد پای محو شده خود را می‌دیدیم، هیچ چیز مثل سفری نوستالژیک تو را نسبت به گذشته و حال بیگانه نمی‌کند. همچنین آنچه را در تو بی‌تغیر مانده می‌بینی، چیزی که شهامت یا قدرت عوض کردنش را نداشته‌ای همچنین تمام ترس‌های گذشته‌ات را آنها که هنوز همراهت هستند. شکست‌هایت قابل لمس می‌شوند. وحشتناک است اینکه هرجا راه بروی به خودت تنه بزنی.

نمی‌توانم هدف این سفر ناگزیر و غیر استعماری به عمق خاطرات را بیان کنم ولی می‌توانم به شما بگویم در هر مکان می‌توانستم خود گذشته‌مان را به روشنی روز ببینم، انگار داشتیم گام‌های گذشته‌مان را دنبال می‌کردیم و بر هر رد پای محو شده خود را می‌دیدیم، هیچ چیز مثل سفری نوستالژیک تو را نسبت به گذشته و حال بیگانه نمی‌کند. همچنین آنچه را در تو بی‌تغیر مانده می‌بینی، چیزی که شهامت یا قدرت عوض کردنش را نداشته‌ای همچنین تمام ترس‌های گذشته‌ات را آنها که هنوز همراهت هستند. شکست‌هایت قابل لمس می‌شوند. وحشتناک است اینکه هرجا راه بروی به خودت تنه بزنی.

62

13

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.