بریده‌ای از کتاب درد سنگ اثر میلنا آگوس

بریدۀ کتاب

صفحۀ 17

به کلیسا می‌رفت تا از خدا بپرسد چرا عشق را از او دریغ می‌کند؛ عشقی که زیباترین چیز دنیاست و تنها چیزی است که ارزشش را دارد به خاطرش چهار صبح از جایت بلند شوی.

به کلیسا می‌رفت تا از خدا بپرسد چرا عشق را از او دریغ می‌کند؛ عشقی که زیباترین چیز دنیاست و تنها چیزی است که ارزشش را دارد به خاطرش چهار صبح از جایت بلند شوی.

108

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.