بریدهای از کتاب پیکر فرهاد اثر عباس معروفی
5 روز پیش
صفحۀ 37
وقتی پرتره مرا می کشیدید، در تمام مدت به این فکر میکردید که ما همدیگر را جایی دیده ایم، شاید پیش از این زندگی ما خاطراتی با هم داشته ایم که به یاد هیچ کداممان نمی آید. خدایا در کدام دوره تاریخ ما همدیگر را دوست داشته ایم که هرچه نگاهتان میکردم سیر نمیشدم...
وقتی پرتره مرا می کشیدید، در تمام مدت به این فکر میکردید که ما همدیگر را جایی دیده ایم، شاید پیش از این زندگی ما خاطراتی با هم داشته ایم که به یاد هیچ کداممان نمی آید. خدایا در کدام دوره تاریخ ما همدیگر را دوست داشته ایم که هرچه نگاهتان میکردم سیر نمیشدم...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.