بریدهای از کتاب زود برو، دیر برگرد! اثر فرد وارگاس
1402/12/9
صفحۀ 286
دانگلار با چشمهای خسته و تن فرسوده به زحمت از جا بلند شد و گفت: حق با شما بود. اما همهچی به یه تار مو بند بود. - یه تار مو خیلی بیشتر از اونکه فکر میکنید محکمه. کافیه که آهسته و مرتب اون رو بِکِشیم.
دانگلار با چشمهای خسته و تن فرسوده به زحمت از جا بلند شد و گفت: حق با شما بود. اما همهچی به یه تار مو بند بود. - یه تار مو خیلی بیشتر از اونکه فکر میکنید محکمه. کافیه که آهسته و مرتب اون رو بِکِشیم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.