بریده‌ای از کتاب نازنین اثر فیودور داستایفسکی

آرتا

آرتا

1403/11/26

بریدۀ کتاب

صفحۀ 31

این را هم بگویم که وقتی یک جوان، یک جوان نازنین، می‌خواهد حرف خردمندانه و نافذی بزند به‌یک‌باره چهره‌اش می‌شود آینه‌ی صفا و صداقت؛ اصلاً انگار دارد با قیافه‌اش می‌گوید: الآن می‌خواهم جمله‌ی حکیمانه و تأثیرگذاری بگویم. مثل ما هم نیست که حرفش از سر خودنمایی باشد، بلکه به چشم می‌بینی که خودش هم به آن ایمان دارد و برایش ارزش قائل است و فکر می‌کند شما هم درست مثل خودش نظرش را محترم می‌شمارید.

این را هم بگویم که وقتی یک جوان، یک جوان نازنین، می‌خواهد حرف خردمندانه و نافذی بزند به‌یک‌باره چهره‌اش می‌شود آینه‌ی صفا و صداقت؛ اصلاً انگار دارد با قیافه‌اش می‌گوید: الآن می‌خواهم جمله‌ی حکیمانه و تأثیرگذاری بگویم. مثل ما هم نیست که حرفش از سر خودنمایی باشد، بلکه به چشم می‌بینی که خودش هم به آن ایمان دارد و برایش ارزش قائل است و فکر می‌کند شما هم درست مثل خودش نظرش را محترم می‌شمارید.

284

32

(0/1000)

نظرات

حسام

حسام

6 روز پیش

یک داستان مهیب و خیره کننده. داستایفسکی در این قصه کوتاه در پستو های ذهن کاراکتر ها جستجو کرده و درونیات افراد رو به عالی ترین وجه برملا میکنه.
یکی از بهترین‌های داستایفسکی 

1