بریدهای از کتاب زمانی که هم سفر ونگوگ بودم اثر محمدرضا مرزوقی
5 روز پیش
صفحۀ 65
من شاید زندگی طولانی ای نداشته باشم. نمیخوام با کوله باری از کارهای انجام نداده از این دنیا برم. مرگ هیچ وقت ما رو خبر نمیکنه.اما گاهی وقت ها بهمون نارو میزنه و زودتر از اون که فکرش رو میکنیم از راه میرسه و حسابی غافلگیرمون میکنه. اون وقته که میبینی اصلاً وقت رفتن نیست، ولی مجبوری بری هنوز کلی کار نکرده مونده ولی تو مجبوری بیخیال بشی و بری.
من شاید زندگی طولانی ای نداشته باشم. نمیخوام با کوله باری از کارهای انجام نداده از این دنیا برم. مرگ هیچ وقت ما رو خبر نمیکنه.اما گاهی وقت ها بهمون نارو میزنه و زودتر از اون که فکرش رو میکنیم از راه میرسه و حسابی غافلگیرمون میکنه. اون وقته که میبینی اصلاً وقت رفتن نیست، ولی مجبوری بری هنوز کلی کار نکرده مونده ولی تو مجبوری بیخیال بشی و بری.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.