بریدهای از کتاب رستاخیز اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی
3 روز پیش
صفحۀ 396
او (تاپاروف) مانند هر کسی که مذهب در دلش هیچ جایی نداشته باشد و برابری و برادری انسان ها را یاوه بشمارد عمیقاً باور داشت که ملت مرکب از اشخاصی است که با او فرق اساسی دارند، یعنی به چیزهایی احتیاج دارند که از آنها بی نیاز است. او به هیچ اصلی معتقد نبود و این حال را سبک باری خوشایندی میشمرد. اما، چون میترسید که مردم هم به این حال خوشایند دست یابند وظیفه دست یابند وظیفه خود میدانست که مانع این توفیق آنها شود.
او (تاپاروف) مانند هر کسی که مذهب در دلش هیچ جایی نداشته باشد و برابری و برادری انسان ها را یاوه بشمارد عمیقاً باور داشت که ملت مرکب از اشخاصی است که با او فرق اساسی دارند، یعنی به چیزهایی احتیاج دارند که از آنها بی نیاز است. او به هیچ اصلی معتقد نبود و این حال را سبک باری خوشایندی میشمرد. اما، چون میترسید که مردم هم به این حال خوشایند دست یابند وظیفه دست یابند وظیفه خود میدانست که مانع این توفیق آنها شود.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.