بریده‌ای از کتاب یک روز مانده به عید پاک اثر زویا پیرزاد

بریدۀ کتاب

صفحۀ 13

مادر می‌گفت:( هر بهار اولین پینه دوز را که دیدی، چشم‌هایت را ببند و آرزو کن) آرزویی نداشتم جز دیدن خود پینه دوز.

مادر می‌گفت:( هر بهار اولین پینه دوز را که دیدی، چشم‌هایت را ببند و آرزو کن) آرزویی نداشتم جز دیدن خود پینه دوز.

91

21

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.