بریده‌ای از کتاب راز اسب های توی آینه اثر مگان شپرد

بریدۀ کتاب

صفحۀ 120

صدایش آنقدر ضعیف است که موقع صدا کردن اسمم به گوش نمی‌رسد هق هقی از گلویم بیرون می آید ، جلوتر می‌خزم، تا این که می‌توانم دست هایم را دورش حلقه کنم 《آنا ، بهتر میشی. خوب میشی》او گرم است، خیلی گرم. چیزی درونش هست که سریع حرکت می کند و تمام داشته هایش را می سوزاند. گونه اش را به گونه من می چسباند. گر گرفته است. او زندگی است او ناخوشی است. 🥺

صدایش آنقدر ضعیف است که موقع صدا کردن اسمم به گوش نمی‌رسد هق هقی از گلویم بیرون می آید ، جلوتر می‌خزم، تا این که می‌توانم دست هایم را دورش حلقه کنم 《آنا ، بهتر میشی. خوب میشی》او گرم است، خیلی گرم. چیزی درونش هست که سریع حرکت می کند و تمام داشته هایش را می سوزاند. گونه اش را به گونه من می چسباند. گر گرفته است. او زندگی است او ناخوشی است. 🥺

104

24

(0/1000)

نظرات

Ruby•.

Ruby•.

1403/11/15

به به😔

1