بریده‌ای از کتاب استورم لایت؛ طریق شاهان (سه قسمتی) اثر برندون سندرسون

بریدۀ کتاب

صفحۀ 856

کال از پدرش پرسید:« چرا مردم این‌قدر تلاش می‌کنن که اون رو راضی ه دارن؟اونا هیچ وقت با لرد ویستیو این طوری رفتار نمی‌کردن.» _اونا این کار رو میکنن؛ چون روشٌن به هیچ چیز راضی نمی‌شه. کال گره به ابروانش انداخت. پدرش داشت در عالم مستی چه می‌گفت؟ پدر کال برگشت. پرتوی اِستورم‌لایت در چشمانش منعکس می‌شد. کال در آن چشم‌ها،هوشیاری غافل گیر کننده‌ای را دید.انگار پدرش دیگر مست نبود. «لرد ویستیو به آدم‌ها اجازه می‌داد مطابق میل خودشون رفتار کنن؛ بنابراین اونا نادیده‌ می‌گرفتنش. روشُن به اونا القا می‌کنه که‌پست و حقیر هستن؛ بنابراین اوما تقلا می‌کنن که راضی نگه‌اش دارن. کال گفت:«ولی با عقل جور در نمی‌آد» «رسم روزگار همینه.»لیرین این را گفت.

کال از پدرش پرسید:« چرا مردم این‌قدر تلاش می‌کنن که اون رو راضی ه دارن؟اونا هیچ وقت با لرد ویستیو این طوری رفتار نمی‌کردن.» _اونا این کار رو میکنن؛ چون روشٌن به هیچ چیز راضی نمی‌شه. کال گره به ابروانش انداخت. پدرش داشت در عالم مستی چه می‌گفت؟ پدر کال برگشت. پرتوی اِستورم‌لایت در چشمانش منعکس می‌شد. کال در آن چشم‌ها،هوشیاری غافل گیر کننده‌ای را دید.انگار پدرش دیگر مست نبود. «لرد ویستیو به آدم‌ها اجازه می‌داد مطابق میل خودشون رفتار کنن؛ بنابراین اونا نادیده‌ می‌گرفتنش. روشُن به اونا القا می‌کنه که‌پست و حقیر هستن؛ بنابراین اوما تقلا می‌کنن که راضی نگه‌اش دارن. کال گفت:«ولی با عقل جور در نمی‌آد» «رسم روزگار همینه.»لیرین این را گفت.

122

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.