بریدهای از کتاب نی مه در شرجی اثر سید عباس حسینی مقدم
7 روز پیش
صفحۀ 152
یحیا رو به زائر موسی کرد و گفت: «مو چیشُوم او نمیخوره که اینا بوشهر رو ول کنن و برن. ای انگلیسیا مکارتر از ای حرفان هسن. ممکنه نقشهی خود خبیثشون باشه که خیال ما راحت بشه، بعد فردا یه کار خبیثانهی دیگه بکنن. باید موند و صبح دید که چه میشه.»
یحیا رو به زائر موسی کرد و گفت: «مو چیشُوم او نمیخوره که اینا بوشهر رو ول کنن و برن. ای انگلیسیا مکارتر از ای حرفان هسن. ممکنه نقشهی خود خبیثشون باشه که خیال ما راحت بشه، بعد فردا یه کار خبیثانهی دیگه بکنن. باید موند و صبح دید که چه میشه.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.