بریده‌ای از کتاب قصه های آشوب اثر جوزف کنراد

بریدۀ کتاب

صفحۀ 204

زندگی بدون اعتقاد یا عشق هیچ است... اعتقاد به دل آدمی و عشق به یک آدمیزاد! همان فیضی که در زندگی حتی یک بار هم شده نصیب نالایق‌ترین انسان‌های روی زمین هم می‌شود و دروازه‌های راه به جهان ماوراء را رو به آن‌ها می‌گشاید.[...] اعتقاد کامل و بی‌چون‌وچرا به حقیقی بودن روح یک نفر دیگر... عظمت مهربانی جاری در آن، که مثل اقیانوس عمیق و آرام و همیشگی است، درست مثل آرامشی همیشگی فراسوی طوفان‌های گذرای زندگی.

زندگی بدون اعتقاد یا عشق هیچ است... اعتقاد به دل آدمی و عشق به یک آدمیزاد! همان فیضی که در زندگی حتی یک بار هم شده نصیب نالایق‌ترین انسان‌های روی زمین هم می‌شود و دروازه‌های راه به جهان ماوراء را رو به آن‌ها می‌گشاید.[...] اعتقاد کامل و بی‌چون‌وچرا به حقیقی بودن روح یک نفر دیگر... عظمت مهربانی جاری در آن، که مثل اقیانوس عمیق و آرام و همیشگی است، درست مثل آرامشی همیشگی فراسوی طوفان‌های گذرای زندگی.

4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.