بریده‌ای از کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد اثر اکسی اوه

بریدۀ کتاب

صفحۀ 154

چشمانم را می‌بندم. ساکت است. آرام است. سکوت تالار خدای دریا تهی به نظر می‌رسید، اما سکوت این‌جا حس انتظار دارد، مانند نفسی حبس‌شده.

چشمانم را می‌بندم. ساکت است. آرام است. سکوت تالار خدای دریا تهی به نظر می‌رسید، اما سکوت این‌جا حس انتظار دارد، مانند نفسی حبس‌شده.

1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.