بریده‌ای از کتاب Mindset اثر CarolS Dweck

sayeh marouf

sayeh marouf

1404/5/16

بریدۀ کتاب

صفحۀ 24

CEOs face another dilemma. They can choose short-term strategies that boost the company's stock and make themselves look like heroes. Or they can work for long-term improvement—risking Wall Street's disapproval as they lay the foundation for the health and growth of the company over the longer haul. Albert Dunlap, a self-professed fixed mindsetter, was brought in to turn around Sunbeam. He chose the short-term strategy of looking like a hero to Wall Street. The stock soared but the company fell apart. Lou Gerstner, an avowed growth mindsetter, was called in to turn around IBM. As he set about the enormous task of overhauling IBM culture and policies, stock prices were stagnant and Wall Street sneered. They called him a failure. A few years later, however, IBM was leading its field again. مدیرعامل‌ها با دوراهی دیگری روبه‌رو هستند. آن‌ها می‌توانند استراتژی‌های کوتاه‌مدتی را انتخاب کنند که باعث افزایش قیمت سهام شرکت شود و آن‌ها را همچون قهرمان جلوه دهد. یا می‌توانند برای بهبود بلندمدت تلاش کنند — با پذیرش ریسک نارضایتی وال‌استریت، در حالی که پایه‌های سلامت و رشد پایدار شرکت را بنا می‌گذارند. آلبرت دانلپ، کسی که خود را دارای ذهنیت ثابت می‌دانست، برای سامان دادن به اوضاع شرکت سان‌بیم به کار گرفته شد. او راهبرد کوتاه‌مدتِ قهرمان جلوه‌کردن در نگاه وال‌استریت را انتخاب کرد. قیمت سهام سر به فلک کشید، اما شرکت از هم پاشید. لو گرستنر، که آشکارا از ذهنیت رشد حمایت می‌کرد، برای بازسازی IBM فراخوانده شد. هنگامی که مشغول انجام وظیفه‌ی عظیم بازسازی فرهنگ و سیاست‌های شرکت شد، قیمت سهام راکد بود و وال‌استریت با تمسخر واکنش نشان داد. او را شکست‌خورده نامیدند. اما چند سال بعد، IBM دوباره به پیشتاز حوزه‌ی خود تبدیل شد.

CEOs face another dilemma. They can choose short-term strategies that boost the company's stock and make themselves look like heroes. Or they can work for long-term improvement—risking Wall Street's disapproval as they lay the foundation for the health and growth of the company over the longer haul. Albert Dunlap, a self-professed fixed mindsetter, was brought in to turn around Sunbeam. He chose the short-term strategy of looking like a hero to Wall Street. The stock soared but the company fell apart. Lou Gerstner, an avowed growth mindsetter, was called in to turn around IBM. As he set about the enormous task of overhauling IBM culture and policies, stock prices were stagnant and Wall Street sneered. They called him a failure. A few years later, however, IBM was leading its field again. مدیرعامل‌ها با دوراهی دیگری روبه‌رو هستند. آن‌ها می‌توانند استراتژی‌های کوتاه‌مدتی را انتخاب کنند که باعث افزایش قیمت سهام شرکت شود و آن‌ها را همچون قهرمان جلوه دهد. یا می‌توانند برای بهبود بلندمدت تلاش کنند — با پذیرش ریسک نارضایتی وال‌استریت، در حالی که پایه‌های سلامت و رشد پایدار شرکت را بنا می‌گذارند. آلبرت دانلپ، کسی که خود را دارای ذهنیت ثابت می‌دانست، برای سامان دادن به اوضاع شرکت سان‌بیم به کار گرفته شد. او راهبرد کوتاه‌مدتِ قهرمان جلوه‌کردن در نگاه وال‌استریت را انتخاب کرد. قیمت سهام سر به فلک کشید، اما شرکت از هم پاشید. لو گرستنر، که آشکارا از ذهنیت رشد حمایت می‌کرد، برای بازسازی IBM فراخوانده شد. هنگامی که مشغول انجام وظیفه‌ی عظیم بازسازی فرهنگ و سیاست‌های شرکت شد، قیمت سهام راکد بود و وال‌استریت با تمسخر واکنش نشان داد. او را شکست‌خورده نامیدند. اما چند سال بعد، IBM دوباره به پیشتاز حوزه‌ی خود تبدیل شد.

8

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.