بریده‌ای از کتاب برای روز آخر اثر مریم شیدا

بریدۀ کتاب

صفحۀ 177

مسئول بنیاد شهید از میان جمعیت خودش را رساند بالای سر حاج ابوذر. لحظاتی چشم روی ابوذر نگه داشت و گفت: «من توی جنگ شهید زیاد دیدم، ولی مثل این یکی ندیدم، بوی عطر خاصی میده؛ خیلی عجیبه!» _ به خاطر مقید بودنش به غسل روز جمعه‌ست؛ ابوذر غسل روز جمعه‌ش ترک نمی‌شد. با اتمام حرفم، نفس عمیقی کشیدم. شامه‌ام پر شد از عطری که تا آن لحظه نبوییده بودم.

مسئول بنیاد شهید از میان جمعیت خودش را رساند بالای سر حاج ابوذر. لحظاتی چشم روی ابوذر نگه داشت و گفت: «من توی جنگ شهید زیاد دیدم، ولی مثل این یکی ندیدم، بوی عطر خاصی میده؛ خیلی عجیبه!» _ به خاطر مقید بودنش به غسل روز جمعه‌ست؛ ابوذر غسل روز جمعه‌ش ترک نمی‌شد. با اتمام حرفم، نفس عمیقی کشیدم. شامه‌ام پر شد از عطری که تا آن لحظه نبوییده بودم.

36

6

(0/1000)

نظرات

حاج ابوذرِ ... ؟
1

0

شهید مدافع حرم حاج ابوذر غواصی 

0