بریده‌ای از کتاب همپای مسافر اردیبهشت اثر مهدی قزلی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 50

آقا از درِ کنار محراب بیرون رفت و من تازه متوجه شدم نزدیک یک ساعت سرپا ایستاده بودم و اصلا متوجه نشدم. جمع حسابی سرحال بودند.

آقا از درِ کنار محراب بیرون رفت و من تازه متوجه شدم نزدیک یک ساعت سرپا ایستاده بودم و اصلا متوجه نشدم. جمع حسابی سرحال بودند.

13

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.