﷽
سوالم این‌است که چرا روایت سفری که ۱۳ سال پیش انجام شده،باید این‌همه دیر چاپ شود؟؟؟

اولین حاشیه‌نگاری ازسفرشخص اول مملکت را در کتاب داستان سیستان رضا امیرخانی خواندم  ، روایتی بود جذاب و خواندنی و این بار هم یک روایت‌جذاب وخواندنی درهمپای مسافراردیبهشت خواندم،روایت‌مسافری که در اوج تهدید گروه‌های‌ تروریستی راهی‌ دیار مردم  کردستان می‌شود.

قلم آقای قزلی روان است و بی‌تکلف،توجه خوبی دارد و هرجا باشـد فرصت دیدن را از دست نمی‌دهد وهمین به جذابیتی کتاب کمک کرده است،ولی به نظرم وقتی کسی را برای حاشیه نگاری انتخاب می‌کنند باید طوری برنامه ریزی کنند که او در همه جا باشد و لحظه ای را از دست ندهد،طراحی جلد کتاب و آن چند عکس آخر کتاب عالی‌ست...

حاشیه های سفر جذاب است،از پسربچه‌های که چهار بار بیرون می‌شود تا برسد به دیدار یا دیدار شیرین عشایر که حقیقتا دلم‌ خواست آنجا باشم و حتی دیدار خانواده شهدا با آقا درمسجد.
        

          روایتی از حاشیه نگاری دیدار رهبر انقلاب با مردم شریف کردستان 
متن روان و جالبی داشت
روایت های هر قسمت کوتاه هستند و میتونید روزانه یک پارت ازش رو بخونید
        

          تاجایی که یادم میاد هیچوقت سفرنامه نخونده بودم 
اما کم کم تونستم با این کتاب ارتباط بگیرم
کلا به نظرم از بس شخصیت خود حضرت آقا نورانیه هر چیزی که مرتبط با ایشون باشه اون اثر رو میگیره ازشون 
به همین دلیل از خوندن این کتاب خیلی لذت بردم با اینکه بنظرم میتونست جالب تر هم باشه...

        

          اين كتاب حاشيه نگارى سفر رهبر عزیز انقلاب  به كردستان در سال ۸۸ است البته حاشيه‌ها خيلى هم حاشيه نبودند ولى گيرايى قلم نويسنده آنها را براى خواندن جذاب كرده بود.
        

          مطالعه این کتاب رو امروز شنبه ۲۶ آذر ماه در رواق کتاب حرم امام رضا شروع کردم و بنا دارم با روزی سی صفحه مطالعه تا روز آخری که هستیم یعنی سه‌شنبه ۲۹ آذر ماه تمامش کنم
ان شاء الله
        

          #همپای‌ـ‌مسافر‌ـ‌اردیبهشت
وقتی کتاب تموم شد انگار منم مثل نویسنده حس آخرین روز ماه رمضان رو داشتم
خوشحال بودم از اینکه یه کتابی رو تونستم تموم کنم و ناراحت و دلتنگ از سفری که تموم شد
نویسنده خیلی ساده و بی تکلف روایتی از سفر حضرت آقا به کردستان رو در این کتاب نوشته .
رفتارها و منش حضرت آقا ، کیفیت و اتفاقای دیدارهای مختلفشون ، مردم کردستان و ... علی رغم انتظارم برام جذاب بودن و این کتاب رو دوست داشتم
اگه می خواین با حضرت آقا یه سفر کوتاهی به کردستان داشته باشید پیشنهاد می کنم بخونیدش 🤝
 کتاب سبکیه زود تموم میشه و برای تنوع میون کتابای درسی و سنگین ،  خوبه 👌
        

          
روزی که در نمایشگاه کتاب بین آن همه کتاب با این کتاب مواجه شدم، گل از گلم شکفت!  چراکه پیش تر با قلم مهدی قزلی از طریق کتاب «پنجره های تشنه» آشنا شده بودم. از سمتی شنیده بودم که کتابی هم در خصوص سفر رهبری به کردستان نوشته اند. ذوق زده دو جلد از این کتاب را برداشتم؛ یکی برای خودم و دیگری هم برای هدیه دادن.
این کتاب با همان نگاه دقیقِ نقادانه با چاشنی طنز مهدی قزلی نوشته شده است. از سفر رهبری در اردیبهشت سال ۸۸ به کردستان. 
قزلی سعی کرده است همپای مسافر اردیبهشت پیش برود و قدم به قدم اتفاقات و‌حواشی سفر را به تصویر بکشد. 
بارها هنگام خواندن این کتاب به حال مردم کردستان غبطه خوردم. فکرش را کنید... به کوه رفته اید برای کوهنوردی که یک دفعه رهبر مملکتتان را می‌بینی. یا یک دفعه درب آپارتمانتان را باز می کنید و می بینید که رهبر جامعه‌ی مسلمین این دفعه نه در قاب رسانه‌ی ملی بلکه در قاب درب منزلتان دارد از پله‌ها پایین می رود.
خدا به قلم آقای قزلی برکت ببخشد که ما را نیز همپای خود هوایی کرد.
امین رنجبری
۸ فروردین ۱۴۰۳

        

          ‌‌✅ بعداً فیلم دیدار #آقا با یکی دیگر از خانواده‌های شهدا را هم دیدم. پسر شهید دکتر عمومی بود و مدیر دانشجویی دانشگاه کردستان. همسرش هم ماما بود.
آقا بهشان گفت: چطور شما دکتر و ماما هستید و هنوز بچه‌دار نشدید، نخواستید یا نشده؟ همسر پسر چادرش را کشید روی صورتش و از خجالت قرمز شد. آقا ادامه داد که امکان بچه‌دار شدن یک نعمت است؛ اگر از این نعمت استفاده نکنید ناشکری کرده‌اید.
پسر بالاخره مُقُر آمد که: ما توراهی داریم.
آقا خوشحال شد و گفت: خب پس حرف تمامه. ان‌شاءالله سزارین هم نکنید. خودتان هم که ماما هستید و بهتر می‌دانید بچه‌ای که طبیعی به دنیا می‌آید سالم‌تر است.
زن دیگر از خجالت نمی‌دانست چه کار کند.
آقا به دختری که کنار صندلی‌اش نشسته بود (دختر شهید) گفت: شما خانم ازدواج نکردید؟
دختر سری به نفی تکان داد.
آقا گفت: خواستگار خوب اگر آمد سریع ازدواج کنید؛ اصلاً معطل نکنید؛ این توصیه‌ی من به شما. به پول و موبایل و جایگاهش نگاه نکنید. نجابتش را ببینید.
        

          واژه ای  مناسب برای این همه تلاش و وقت گذاشتن و صرف انرژی برای رهبر انقلاب با این شرایط سنی واقعا پیدا نمی شود، آنقدر مشغول فعالیت است که جوان ها را خسته کرده، انشالله خداوند طول عمر باعزت ایشان عطا کند و پرچم این انقلاب رو به دست حضرت حجت بسپارند.

اما داستان این کتتب فاصله ی تقریبا زیادی با داستان سیستان داره و به اندازه اون گیرایی و جدابیت نداره
        

          همپای مسافر اردیبهشت، روایت سفر رهبر است به کردستان در اردیبهشت ۸۸، اما اینکه چرا کتاب ۱۳سال بعد در سال ۱۴۰۱ به چاپ رسیده است، برای من جای سوال است!
کتاب، یک کتاب روان و معمولی‌ست، یک سفرنامه ساده بدون اتفاق خاصی! کتاب، روایت سفر رهبر است و استقبال گرم مردم و بخشی از سخنان آقا به مردم کرد و مساله‌ی وحدت شیعه و سنی و ... .
شاید بتوان گفت کتاب برای پر کردن اوقات فراغت، مناسب است؛ ولی اگر دنبال سفرنامه خاص و متفاوتی هستید، قطعا این کتاب جزو آن‌ها نیست!
        

          📘 نمی‌دانم دقیقا سنت حاشیه‌نگاری از سفرهای استانی رهبری از چه سالی و کدام سفر شروع شد، اما گمانم به سفر سیستان و بلوچستان و #کتاب #داستان_سیستان #رضا_امیرخانی می‌رسد که اتفاقا موفق‌ترین نمونه تک‌نگاری در این موضوع است. 
کتاب #در_مینودر را هم #محمدرضا_بایرامی در سفر قزوین نوشت که مایه نویسندگی و رمان‌نویسی وی با تلفیق ماجرای دزدیده‌شدن مادرش و سفر رهبر، آن را هم به کتاب خواندنی تبدیل کرد، هرچند که حق آن کتاب ادا نشد و آنگونه که باید دیده نشد. بایرامی سفر زنجان را هم با عنوان #سفرت_بخیر_اما نوشت و هر دو کتاب در انتشارات قدیانی چاپ شد.
 در سفرهای یزد و شیراز انتخاب‌های خوبی برای تک‌نگار انجام نشد و دو محصول حاصل از این دو سفر مورد استقبال مخاطب _حتی خاص_ قرار نگرفت.
📘 #مهدی_قزلی این شانس را پیدا کرد که نویسنده حواشی آخرین سفر استانی آیت‌اله خامنه‌ای آن هم به استان کردستان و آن هم در سال پرماجرای ۱۳۸۸ باشد. همان موقع بخش زیادی از نوشته‌ها را در سایت @khamenei_ir  و در کتاب-مجله #همشهری_داستان که با سردبیری خود قزلی منتشر می‌شد را خوانده بودم. 
#همپای_مسافر_اردیبهشت با ۱۳ سال تاخیر، در بهار ۱۴۰۱ توسط #انتشارات_انقلاب_اسلامی منتشر شد. از نمایشگاه کتاب امسال خریدم و در دو سفر به تهران، داخل هواپیما خواندمش. قزلی ژورنالیست است و قلم این کتاب هم ژورنالیستی.