بریدۀ کتاب
1403/1/15
3.8
14
صفحۀ 464
گفتم : « ای خدا... تو چرا این قدر با من فوقالعاده رفتار می کنی؟ » او در اینجا باید به من می گفت که : « چون لیاقتش رو داری . چون من عاشقتم . » اما گفت : « چون دلم برات میسوزه . » « چرا؟ » « چون هر روز صبح ، مجبوری از خواب بیدارشی و خودت باشی. »
گفتم : « ای خدا... تو چرا این قدر با من فوقالعاده رفتار می کنی؟ » او در اینجا باید به من می گفت که : « چون لیاقتش رو داری . چون من عاشقتم . » اما گفت : « چون دلم برات میسوزه . » « چرا؟ » « چون هر روز صبح ، مجبوری از خواب بیدارشی و خودت باشی. »
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.