بریده‌ای از کتاب دیزی دارکر اثر آلیس فینی

sofi

sofi

1403/3/1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 179

ما جوانی مان را صرف ساختن کاخ های شنی از جنس جاه طلبی میکنیم، بعد زندگی شن های شک را روی برجک های آرزو و رویا هایمان که با دقت و ظرافت ساخته ایم می‌ریزد آنقدر که دیگر، آنهارا نمی‌بینیم و یادمیگیریم یک زندگی کسل‌کننده را بپذیریم و از چیزهایی که می‌خواهیم بگذریم و در زندانی از تنبلی ساکن شویم. کمی خوشحال می‌شویم از اینکه پنجره های این زندان آنقدر کوچک اند که نمی‌شود بیرون را دید و دیگر مجبور نیستیم به کاخ مان نگاه کنیم و حسرت بخوریم که شاید اگر کمی بیشتر تلاش می‌کرديم به آرزو هایمان می‌رسیدیم. در این دنیا دو نوع آدم جذاب وجود دارد؛ آنهایی که می‌دانند جذاب اند و آنهایی که نمی‌دانند.....

ما جوانی مان را صرف ساختن کاخ های شنی از جنس جاه طلبی میکنیم، بعد زندگی شن های شک را روی برجک های آرزو و رویا هایمان که با دقت و ظرافت ساخته ایم می‌ریزد آنقدر که دیگر، آنهارا نمی‌بینیم و یادمیگیریم یک زندگی کسل‌کننده را بپذیریم و از چیزهایی که می‌خواهیم بگذریم و در زندانی از تنبلی ساکن شویم. کمی خوشحال می‌شویم از اینکه پنجره های این زندان آنقدر کوچک اند که نمی‌شود بیرون را دید و دیگر مجبور نیستیم به کاخ مان نگاه کنیم و حسرت بخوریم که شاید اگر کمی بیشتر تلاش می‌کرديم به آرزو هایمان می‌رسیدیم. در این دنیا دو نوع آدم جذاب وجود دارد؛ آنهایی که می‌دانند جذاب اند و آنهایی که نمی‌دانند.....

2

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.